سوریه به کانون مبارزه و پایداری مردمی در خاورمیانه تبدیل شده است. مقاومت مردم سوریه برای دستیابی به آزادی و حقوق شهروندی وارد مرحله‌ای شده است که نظام حاکم برآن را از زوایای مختلف با چالش رو به رو ساخته است. مردم سوریه مثل سایر ملت‌های عرب خواهان آزادی و حکومت پاسخگو هستند، اما نظام حاکم به جای توجه به این مطالبات با وارد کردن اتهاماتی چون تروریسم و باندهای تبهکار، سعی در انحراف خواسته‌های مردمی دارد. این اتهامات در حالی به معترضان سوری وارد می‌شود که هنوز هیچ مدرکی در خصوص خشونت‌طلبی معترضان ارایه نشده، اما در مقابل تصاویر زیادی از خشونت نظامیان علیه معترضان روی آنتن‌های تلویزیونی رفته است.
کشته شدن حداقل 1500 نفر در جریان اعتراضات اخیر و مجروح شدن، ناپدید شدن و آواره شدن ده‌ها هزار تن در سوریه از عمق فاجعه‌ی انسانی در این کشور حکایت دارد. مردم سوریه اعتراض خود را با طرح اصلاحات آرام در این کشور شروع کردند؛ اما پاسخ دولت نظامی سوریه تنها سرکوب مطلق مردم بوده است. مردم سوریه تاکنون پایداری تحسین برانگیزی را برای رسیدن به هدف خود به نمایش گذاشته‌اند. آن‌ها بر خلاف سایر ملت‌های عرب مثل لیبی و یمن از حمایت بین‌المللی ناتو یا کشورهای حوزه‌ی خلیج فارس بهره‌مند نیستند، بلکه معترضان سوری تنها به خود متکی هستند و در فضای سانسور شدید دولتی به مقاومت خود ادامه می‌دهند. قریب چهل سال است که در سوریه رژیم بعثی با ایدئولوژی ملی‌گرایی عربی و حالت فوق‌العاده که در آن تجمع بیش از چهار نفر جرم محسوب می‌شود، حاکم است. در سوریه چهل سال است که معلمان حق ندارند با حجاب وارد کلاس‌های درس شوند و خواسته‌های شهروندی و اجتماعی به سادگی نادیده گرفته می‌شود. همه‌ی اتفاقات جامعه، زیر نظر دستگاه امنیتی این کشور قرار دارد و هر رفتاری از سوی شهروندان به سادگی جرم محسوب می‌شود و مجازات سنگینی را در حد مرگ به دنبال دارد.

 عضویت در گروه‌های اسلامی ممنوع بوده و مجازات مرگ دارد و محدودیت‌های ارتباطاتی در این کشور در بالاترین حد خود قرار دارد. دولت حاکم در سوریه در روابط بین‌الملل با اتخاذ برخی از سیاست‌های مستقل مثل عدم سازش با اسراییل توانسته تاحدی نظر گروه‌های مبارز فلسطینی را جلب کند. اما این تمام ماجرا نیست زیرا مبارزه با اسراییل و اعلام خطر اسراییل در منطقه همواره بهانه‌ای بوده تا دیکتاتوری و فضای بسته‌ی سیاسی بر مردم سوریه تحمیل شود و در حقیقت به بهانه‌ی خطر اسراییل در منطقه، آزادی مردم سوریه به گروگان گرفته شده است. 

دولت سوریه بارها اعلام کرده است که در ازای بلندی‌های جولان حاضر است با اسراییل صلح کند. مفهوم این اعلام این است که اگر اسراییل از بلندی‌های جولان عقب‌نشینی کند، سوریه با اسراییل سازش خواهد کرد. همان اتفاقی که برای مصر و اردن افتاد و اسراییل بعد از عقب‌نشینی از خاک مصر و صحرای سینا به قرارداد صلح رسید. در این حالت چه تفاوتی میان مصر سازشکار و سوریه باقی می‌ماند؟ از طرفی، سوریه تاکنون هیچ اقدامی برای بازپس‌گیری بلندی‌های جولان صورت نداده است. آخرین اقدام مردمی وخودجوش چند ماه قبل صورت گرفت که به کشته شدن 27 نفر توسط اسراییلی‌ها انجامید. اعتراض‌های اخیر در سوریه دارای ریشه‌های اسلامی و مردمی بوده و هرگز با بینش پذیرش اسراییل همراهی ندارد. دولت آینده در سوریه هرگز سازشکار نخواهد بود؛ بلکه ظرفیت جدیدی را با مشروعیت مردمی برای حمایت از مقاومت فلسطین شکل خواهد داد. همین‌طور که امروزه ترکیه و مصر با سیاست‌های مستقل خود در جهت حمایت از مردم فلسطین حرکت می‌کنند. در این صورت، فلسفه‌ی چهل سال استبداد در سوریه زیر سؤال می‌رود و مشخص خواهد شد؛ نظام حاکم در سوریه اسراییل را بهانه‌ای برای تداوم وضع نامطلوب بر ملت خود قرار داده است. سوریه نشان داده که شایستگی دستیابی به حقوقی که شایسته ملتش باشد را دارد و این امر در سایه‌ی اراده‌ی تحسین برانگیز از سوی این ملت ممکن است.